کشتی عشق تایتانیک
میخوام بیام کنار تو ، تا یه کمی لوست کنم خــــوشبخـــت تـــــرين آدم هــــا ؛ <a href="http://jodiabod20014.blogfa.com/"><img src="http://uploadtak.com/images/q191_baner.gif" border="0" alt="آپلود , آپلود عكس , آپلود سنتر , آپلود فايل , آپلود دائمي,آپلود موزیک" /></a> دو شنبه 23 مرداد 1391برچسب:, :: 16:40 :: نويسنده : مهرانم اگه خوشگل باشیم مي گن عجب جيگريه ! اگه زشت باشیم(که البته دختر زشت وجود نداره)مي گن کي اينو ميگيره!
چهار شنبه 28 تير 1391برچسب:, :: 17:34 :: نويسنده : مهرانم
ترجیح می دهم حقیقتی مرا آزار دهد ، تا اینکه دروغی آرامم کند. . . .......................................................................... تنها دو روز در سال هست که نمیتونی هیچ کاری بکنی! یکی دیروز و یکی فردا . . . .......................................................................... خوبی بادبادک اینه که میدونه زندگیش فقط به یک نخ نازک بنده ولی بازم تو آسمون میرقصه و میخنده . . . .......................................................................... با کسی زندگی کن که مجبور نباشی یه عمر برای راضی نگه داشتنش فیلم بازی کنی . . . .......................................................................... انسان مجموعه ای از آنچه که دارد نیست ؛ بلکه انسان مجموعه ای است از آنچه که هنوز ندارد، اما می تواند داشته باشد . . . .......................................................................... مردمی که گل ها را دوست میدارند خود از ان گل ها دوست داشتنی ترند . . . .......................................................................... تهمت مثل زغال است اگر نسوزاند سیاه می کند . . . .......................................................................... چقدر سخت است همرنگ جماعت شدن وقتی جماعت خودش هزار رنگ است . . . .......................................................................... دوره ، دوره آدم هایی ست که همخواب هم می شوند ولی هرگز خواب هم را نمی بینند . . . .......................................................................... خداوندا به مذهبی ها بفهمان که مذهب اگر پیش از مرگ به کار نیاید پس از مرگ به هیچ کار نخواهد آمد "دکتر علی شریعتی" .......................................................................... اگر گیاهان صدایی نداشته باشند به معنای آن نیست که دردی ندارند . . . .......................................................................... اگرمیخواهی محال ترین اتفاق زندگیت رخ بدهد باور محال بودنش را عوض کن . . . .......................................................................... برنده می گوید مشکل است ، اما ممکن و بازنده می گوید ممکن است ، اما مشکل . . . .......................................................................... آن اندازه که ما خود را فریب می دهیم و گمراه می کنیم، هیچ دشمنی نمی تواند . . . .......................................................................... حتی اگر بهترین فرد روی کره زمین هستید به خودتون مغرور نشوید چون هیچ کس از شخصی که ادعا می کند خوشش نمی آید . . . .......................................................................... من در رقابت با هیچکس جز خودم نمیباشم هدف من مغلوب نمودن آخرین کاری است که انجام داده ام . . . "بیل گیتس" .......................................................................... تنها راه کشف ممکن ها ، رفتن به ورای غیر ممکن ها است . . . (آرتور کلارک) .......................................................................... ژوبرت : " برای یاد گرفتن آنچه می خواستم بدانم احتیاج به پیری داشتم ، اکنون برای خوب به پا کردن آنچه که می دانم ، احتیاج به جوانی دارم " . . . .......................................................................... دوست تو کسی است که هرگاه کلمه "حق" از تو شنید ، خشمناک نشود . . . .......................................................................... معبودا ! به بزرگی آنچه داده ای آگاهم کن تا کوچکی آنچه ندارم نا آرامم نکند . . .......................................................................... تمام محبتت را به پای دوستت بریز نه تمام اعتمادت را .......................................................................... بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ می کوبد رونده باش امید هیچ معجزی ز مرده نیست ، زنده باش . . . .......................................................................... یادها فراموش نخواهند شد ، حتی به اجبار و دوستی ها ماندنی هستند ، حتی با سکوت . . . .......................................................................... مترسک عروسک زشتیست که از مزرعه مراقبت میکند و آدمی مترسک زیباییست که جهان را می ترساند . . . .......................................................................... دوستی کلام زیباییست که هرکس درکش کرد ، ترکش نکرد . . . زندگی قانون باور ها و لیاقتهاست ، همیشه باور داشته باش لایق بهترین هایی . . . .......................................................................... اگر مایلید پیام عشق را بشنویم ، بایستی خود نیز این پیام را ارسال کنیم . . . .......................................................................... در زمین عشقی نیست که زمینت نزند ، آسمان را دریاب . . . زندگی یعنی : ناخواسته به دنیا آمدن مخفیانه گریستن دیوانه وار عشق ورزیدن و عاقبت در حسرت آنچه دل میخواهد و منطق نمیپذیرد ، مردن . . . زن مانند شیشه ی ظریف و شکستنی است هرگز توانایی مقاومت او را نیازمایید ، زیرا ممکن است شیشه ناگهان بشکند . . . .......................................................................... آموختهام که هیچگاه نجابت و تواضع دیگران را به حساب حماقتشان نگذارم . . . .......................................................................... پیروزی یعنی : توانایی رفتن از یک شکست ، به شکستی دیگر بدون از دست دادن اشتیاق . . . .......................................................................... مردم هرگز خوشبختی خود را نمیشناسند اما خوشبختی دیگران همیشه در جلو دیدگان آنهاست .......................................................................... خداوندا مرا از کسانی قرار دِه که دنیاشان را برای دینشان میفروشند نه دینشان را برای دنیاشان (دکتر علی شریعتی) .......................................................................... کسی باش که عمری با تو بودن ، یک لحظه ، و لحظه ای بی تو بودن ، یک عمر باشد . . . .......................................................................... آدرس موفقیت : بزرگراه توکل ، بلوار آرامش ، خیابان آزاده میدان عمل ، مجتمع نشاط ، واحد پشتکار ، پلاک 20 ، منزل خوشبختی .......................................................................... زندگی ارزش دویدن دارد ، حتی با کفشهای پاره !
دو شنبه 26 تير 1386برچسب:, :: 16:58 :: نويسنده : مهرانم
سلام بچها رومم تازه افتتاح شده خلوته ترو خدا ی سربهم بزنین.خوشحالمون کنین.منتظرتونیم فدای همتون.یاعلی.یاحق.بای
دو شنبه 3 خرداد 1391برچسب:, :: 17:3 :: نويسنده : مهرانم بيوگرافي سحر قريشي: سحر قريشي متولد 1366 است و تنها عضو متاهل بين بازيگران جوان دلنوازان به حساب مي آيد. همسر او مهران اخوان ذاکري است و 25 سال سن دارد . زندگي مشترک آنها چند سالي است که آغاز شده و روز هاي خوبي را با هم پشت سر ميگذارند . سحر قريشي تنها يک برادر دارد و رنگ هاي مورد علاقه اش مشکي ، آبي و قرمز است . سحر قريشي دوست دارد هر چه زود تر به اوج برسد و اين آينده را براي خود پيش بيني ميکند . براي قريشي نوع پوشش و لباس خيلي اهميت دارد . او حسين سهيلي زاده را مانند پدرش دوست دارد. سحر قريشي در گفتوگو با خبرنگار راديو و تلويزيون فارس درباره نحوه ورودش به تلويزيون گفت: من كار اولم در زمينه بازيگري فيلم سينمايي «لج و لجبازي» به تهيه كنندگي آقاي زبر دست بود. در مراحل پاياني اين كار بودم كه از طريق آقاي خيرابي به آقاي سهيليزاده معرفي شدم. آقاي سهيلي زاده از من دعوت كرد تا براي نقش يلدا كه حدود 350 نفر كانديد داشت، تست بدهم و خوشبختانه پس از تست مورد قبول واقع شده و براي بازي در اين نقش آمدم.
سحر قريشي: خودم را نميگيرم
سريال دلنوازان هم مثل خيلي از كارهاي ديگر، براي بينندگانش سورپرايز داشت. سحر قريشي در اين سريال چهره شد و يك شبه ره صدساله رفت... سعيد سهيليزاده، هميشه عادت دارد درسريالهايش، بازيگران تازهاي را به جامعه معرفي كند؛ او اينبار هم، باحضور سحر قريشي اينكار را انجام داده. دختري كه نقش اصلي سريال است و بايد منتظر ماند و ديد چقدر، ميتواند دراين عرصه موفق باشد و كارش را به درستي انجام دهد! سريال دلنوازان، بسيار پرطرفدار شده و حتما شما هم دوست داريد با بازيگر اصلي آن از نزديك آشنا شويد. يلدا يا سحر، دختر خوشچهرهاي است كه با سريال دلنوازان، مهمان خانههاي ما است. سحر قريشي 22 ساله و متاهل است، بسيار سينما را دوست دارد و با همين علاقه، توانسته به دنياي بازيگري قدم بگذارد. زندگي زناشويياش برايش مهم است، آنقدر كه تلفن همراهش را هم، همسرش جواب ميدهد و همهجا با اوست. مهران اخوان ذاكري از پاي تلفن، مرد منطقي و روراستي بهنظر ميآيد. درآيندهاي نزديك، حتما با هردوي آنها به گفتوگو مينشينيم. فعلا اين شما و اين هم سحر قريشي، البته درنمايي كوچك. وقتي سركار فيلم سينمايي «لج و لجبازي» به كارگرداني آقاي برقعي بودم، با آقاي خيرابي همكار بودم. ايشان كه از قبل براي بازي درسريال دلنوازان قرارداد داشت، به من گفت آقاي سهيليزاده براي سريالاش بهدنبال يك بازيگر ميگردد، دختر جواني كه نقش اول كار را هم تجربه كند. آقاي سهيليزاده تقريبا 3 ماهي ميشد كه دنبال شخصيت يلدا بود تا اينكه من تست دادم و قبول شدم. ميتوان گفت تقريبا 8-7 ماه است كه دردنياي بازيگري حضور دارم. براي نقش سايه درفيلم آقاي برقعي هم، توسط يكي از دوستان همسرم به اين كار ايشان معرفي شدم و تست دادم. نه كلاس بازيگري رفتهام و نه تحصيلات اين رشته را دارم و هيچ دورهاي هم نديدهام. از بچگي به بازيگري علاقه داشتم؛ اما به آنصورت كه بخواهم كلاس بروم، به بازيگري نگاه نكردم. بيشتر، كار تجربي را ترجيح ميدهم. اين علاقه درمن وجود داشت تا اينكه ازدواج كردم. از وقتي متاهل شدم، بهطور جديتر اين قضيه را دنبال كردم، تا اينكه دورادور و توسط دوستان و آشنايان، به پشتصحنه كارهاي مختلف سينمايي يا تلويزيوني ميرفتم، يعني درجريان اتفاقات بودم؛ اما فكر نميكردم روزي بتوانم به اين راحتي وارد اين حرفه شوم. همسرم مشوق و مشاورم نزديك 3 سال است كه ازدواج كردهام و شايد براي همه جالب باشد كه من بعد از ازدواج، وارد دنياي بازيگري شدم؛ اما خود مهران هم به اين كار علاقهمند است و هنر را دوست دارد. دراصل، من به پيشنهاد خودش وارد اين كار شدم. بنابراين، از اجازه او متعجب نيستم! الان هم ايشان، علاوه برمشوق بودن براي من، مشاورم هم است. اگر پيشنهادي براي بازي شود يا كاري را بخواهم انجام دهم، اول از همه با او مشورت ميكنم. او هميشه همراه و همقدم با من است. حتي روزهايي كه از او ميخواهم دركنار من باشد، سرصحنه ميآيد و به من انرژي ميدهد. تجربه نقشهاي متفاوت همه كارهايم را دوست دارم و فكر نكنم كه چون از يك كار طنز سينمايي شروع كردهام، بايد همين نقش را ادامه دهم. اتفاقا دوست دارم نقشهاي متفاوتي را تجربه كنم. دوست دارم يك كاراكتر طنز بازي كنم، يك نقش منفي و حتي يك نقش تاريخي! براي همراه شدن با اين ايدههاي ذهنيام و نزديك شدن به نقش يلدا، آقاي امير سليماني و محمد حاتمي بسيار به من كمك كردند. البته قبلا تجربه كاري با آنها نداشتم؛ اما الان از نظر فكري و بازي، خيلي به من راهنمايي ميكنند. بيشتر از سنم به نظر ميرسم متولد سال 1366 هستم و ميدانم سنم خيلي بيشتر بهنظر ميآيد؛ فكر ميكنم علتش هم بهخاطر نقشم دراين سريال است و همچنين از بچگي، همه ميگفتند سنت بيشتر بهنظر ميآيد، چون نوع نگاهم به زندگي، از همسنوسالهاي خودم متفاوتتر بود. قبل از اينكه وارد دنياي بازيگري شوم، مدرك بينالمللي آرايشگري داشتم. دنبال كارهاي هنري بودم. هرازگاهي هم، به دوستانم بهصورت تفريحي كمك ميكردم. با اينكه همسرم هم مدرك بينالمللي آرايشگري دارد، اما دوست نداشت وارد اين كار شوم و احتياج مالياش را هم نداشتم. دركار آقاي زبردست، فيلم سينمايي «لجولجبازي» چهره متفاوتتري دارم. شايد چون سن كاراكترم هم، با خودم متفاوت است؛ من درآنجا يك دختر 18 سالهام؛ اما در دلنوازان، يك دختر 25-24 سالهام. پس هم درگريم من تاثير داشته و هم درنحوه بازيام. كاراكتر سايه با يلدا در دلنوازان خيلي فرق دارد. درفيلم لج و لجبازي، كمدي موقعيت ايجاد ميشد؛ اما اينجا همهچيز رئال و واقعي است. زمان مفيد فيلم ديدن كتاب خواندن را دوست دارم و حتما آن را ادامه خواهم داد، چون با اين كار، حرفهايتر به اين قضيه نگاه و فكر خواهم كرد. قبلا هم كتاب ميخواندم، ولي نه رمان، بلكه هميشه كتابهاي روانشناسي ميخواندم و دوباره قصد دارم دايره مطالعاتم را گسترش بدهم؛ اما با تمام اين اوصاف، فيلم ديدن را بيشتر از كتاب خواندن دوست دارم. شايد دلم بخواهد هرچقدر زمان دارم را خرج فيلم ديدن كنم، اما براي خواندن كمي تنبلم. همه بازيگرها، وقتي كارشان را از صفر شروع ميكنند، آرزوي سوپراستار شدن دارند، من هم خيلي به اينكار علاقه دارم. اميدوارم دراين راهي كه خدا براي من باز كرده موفق شوم نفر آخري كه به دلنوازان رسيد من با 2 گروه بيشتر كار نكردم؛ اما بايد بگويم گروه سريال دلنوازان با مديريت آقاي سهيليزاده، خيلي صميمي و گرم بود و من درآن، بسيار احساس آرامش ميكردم. درضمن همه كارهايي كه از آقاي سهيليزاده مثل ترانه مادري يا آخرين دعوت ديده بودم، كارهاي بسيار موفقي بودند. به همين خاطر، با خودم فكر ميكردم انتخابهاي ايشان، هيچوقت غلط نيست و 100درصد درمن يك چيزي ديده كه براي اين نقش انتخابم كرده است. همين فكر، به من اعتماد بهنفس ميداد. كار با آقاي سهيليزاده خيلي جذاب است و واقعا به اين مسئله افتخار ميكنم. خيلي از او ممنون هستم كه به من اعتماد كرد تا اين نقش، تجربه خوبي براي من دركنار ايشان باشد. اگرچه حتي اگر به موفقيتهاي بزرگتر هم برسم، دليلي نميبينم خودم را بگيرم. ارتباطم با دوستانم كم شده متاسفانه از وقتي سركار دلنوازان رفتم، ارتباطم با دوستانم كم شده است. البته سعي ميكنم تا آنجا كه ميتوانم، اين ارتباط را حفظ كنم؛ اما از نظر زماني، بسيار زياد به مشكل خوردهام. چون درگذشته من درخانه بيكار بودم و وقت كافي داشتم؛ اما الان ديگر اين ارتباط كمرنگتر شده، از نظر زماني حتي به زندگي خودم هم كمتر ميتوانم برسم. قطعا بعد از پايان فيلمبرداري اگر ديگر سركار نباشم، همهچيز به حالت نرمال گذشته خود برميگردد. 100درصد اگر دوستانم منطقي باشند، كمي به من حق ميدهند. حواس جمع زندگيام خيلي دوست دارم به خانه و زندگيام برسم. خانه و زندگي هركسي كه آرام باشد، همان آرامش به محيط كارش هم منتقل ميشود؛ ولي اگر عكس آن باشد، قطعا اتفاقات منفي زيادي ميافتد. الان كه سركار هستم، سعي ميكنم بيشتر به زندگي و خانهام اهميت بدهم، چون بيشتر زمانم را كار ميگيرد و حالا بايد حواسم به زندگيام باشد. هماهنگ كردن زندگي و كار، خيلي سخت است، من هم دارم از لحاظ تجربي، از آخر شروع ميكنم! همسرم و همراهياش هم، خيلي به اوضاع زندگيمان كمك ميكند. خدا را شكر. يلدا، 100درصد واقعي است. ما مثل يلدا خيلي زياد داريم. شايد فقط كمي مدل آن متفاوت باشد يا فقط اتفاقاتي كه براي آن ميافتد، فيلم است! ولي خود شخصيت او، بسيار واقعي است و من سعي كردم آن را خيلي واقعي نشان دهم. دو شنبه 2 خرداد 1391برچسب:, :: 16:46 :: نويسنده : مهرانم
عکس های جدید و کمیاب سحر قریش, عکس, عکس بازیگران, عکس بازیگران زن, عکس بازیگران ایرانی, عکس بازیگران زن ایرانی, بازیگر, بازیگران, بازیگران زن, سحر, قریشی, سحر قریشی, عکس سحر قریشی, عکسهای سحر قریشی, عکس جدید سحر قریشی, جدیدترین عکس های سحر قریشی
دو شنبه 4 خرداد 1391برچسب:, :: 12:42 :: نويسنده : مهرانم In April 1912, Rose is returning from Europe with her fiancée Cal Hockley and her mother in company with many of the rich and famous of their day. Her father died leaving them a prestigious name, but no money to support the luxurious lifestyle to which they were accustomed. Therefore, her mother presses her to sacrifice herself for the good of the family, by agreeing to marry Cal, whom she does not love or even like very much. As a token of his commitment, Cal presents her with a fabulous blue diamond pendant. To him, she is another beautiful object to add to his collection. Rose feels suffocated by her mother’s pretentions, her fiancée’s arrogance, the dead conventional formality of high society and the meaningless life being pressed upon her. In rebellion she rushed to the stern of the ship and contemplates suicide. Jack sees her passing by, suspects her intentions, and intervenes just in time to save her life when she slips off the edge of the ship. Their fortuitous meeting leads quickly to intimate friendship and romance. Jack seems to understand her better than she herself does. Perceiving a remarkable strength in her character that refuses to accept the fate imposed by society, he counsels her not to sell her soul for respect or security, abandoning the freedom she is entitled to inherit. Her whole being expands in joy at his words and responds to his affection with gratitude and passion. At the peak of their passion, the Titanic hits an iceberg and begins the journey that will soon take it to the bottom of the sea. Meanwhile out of jealousy, Cal has Jack placed under arrest on a false charge of stealing the blue diamond and locked in a cabin on the lower level of the ship. As the ship takes on water and everyone rushes for lifeboats, Rose risks her life to hunt for Jack and frees him from confinement just moments before the lower deck floods. Jack leads her up to the main deck and convinces her to get into one of the few remaining lifeboats, promising to follow, but knowing full well there are no more boats to take him. Reluctantly she gets into the lifeboat and then jumps out again, refusing to leave without him. When the Titanic goes under, Jack manages to place Rose on a floating doorframe, saving her life while he freezes to death in the water. Rose survives, takes on Jack’s last name and starts a new life for herself. Narrating the story when she is passed 100 years old, she relates how their few moments together changes the course of her entire life and how she has spend the last eight decades living up to the promise she made to Jack during his last moments. دو شنبه 1 خرداد 1391برچسب:, :: 16:24 :: نويسنده : مهرانم
لیلا اوتادی (زادهٔ ۱۴ مرداد ۱۳۶۲) ( تهران محله شمیران ) بازیگر سینما و تلویزیون است . او دانشآموختهٔ رشتهٔ معماری داخلی است و کار خود را با فیلم «چشمان سیاه» ساخته ایرج قادری آغاز کرد. مجموعه تلویزیونی
فیلم تلویزیونی
سینمایی
پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 15:54 :: نويسنده : مهرانم پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 10:48 :: نويسنده : مهرانم سلام هرکی مایل چ روزی از ایام هفته بدنیا اومده و تاریخ میلادی تولدشو بدونه بهم بگه تا بهشون بگم.ممنون
با تشکر مهرانم مثلا این فسقلی 3شنبه بدنیا اومده برابر با 9 may 1989
پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:54 :: نويسنده : مهرانم
ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻨﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺴﺮ25ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵ ﺩﺭ ﻗﻄﺎﺭ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ.ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ
ﮐﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ،ﻗﻄﺎﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺣﺮﮐﺖ
ﮐﺮﺩ.ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺷﺮﻭﻉ ﺣﺮﮐﺖ ﻗﻄﺎﺭ ﭘﺴﺮ25ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ
ﺑﻮﺩ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺷﻮﺭ ﻭ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺷﺪ.ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ
ﻫﻮﺍﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺮﮐﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﻟﻤﺲ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ،ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ ﺩﺭﺧﺖ
ﻫﺎ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﭘﺴﺮﺵ ﺭﺍ ﺗﺤﺴﯿﻦ ﮐﺮﺩ.
ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﭘﺪﺭ ﻭ ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﻣﯽ
ﺷﻨﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺴﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﮐﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﯾﮏ ﮐﻮﺩﮎ5ﺳﺎﻟﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ،ﻣﺘﻌﺠﺐ
ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ.ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺎ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ: ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ
ﮐﻦ،ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ،ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﻭ ﺍﺑﺮﻫﺎ ﺑﺎ ﻗﻄﺎﺭ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻥ ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﺑﺎ
ﺩﻟﺴﻮﺯﯼ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ.ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ. ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺖ
ﭘﺴﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﭼﮑﯿﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ
ﮐﻦ.ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﺑﺎﺭﺩ.ﺁﺏ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﭼﮑﯿﺪ. ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﻃﺎﻗﺖ
ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:ﭼﺮﺍ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺪﺍﻭﺍﯼ ﭘﺴﺮﺗﺎﻥ ﺑﻪ
ﭘﺰﺷﮏ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﮔﻔﺖ:ﻣﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻻﻥ ﺍﺯ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ
ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﯾﻢ.ﺍﻣﺮﻭﺯ ﭘﺴﺮﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﺒﯿﻨﺪ...
چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 14:21 :: نويسنده : مهرانم
تـــــــمام گزینـــــــه را
به یـــــــاد چشــــــــم های تـــــــــو
سیــــــــاه میکنـــــــــم!!!!!!!!!!!
دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 1:21 :: نويسنده : مهرانم دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 1:50 :: نويسنده : مهرانم تصور کنید قدم به ساختمانی میگذارید اما به جای اینکه وقتی وارد آسانسور شدید، به سمت بالارفته و نمایی وسیع از شهر و یا ساحل دریا دیده شود، به ۶۰ متری زیر آب بروید و با ماهیانی که در آب جابجا میشوند روبرو شوید! نه این یک فیلم یا رمان تخیلی اوایل قرن بیستم نیست و قرار نیست به یک پایگاه مخفی در اعماق آب بروید؛ این هتلی است که یک گروه طراح قرار است در دبی و در سواحل خلیج فارس به آن رنگ واقعیت ببخشند. یک شرکت سوئیسی با نام دی.او.تی (Deep Ocean Technology) به تازگی طرح هتلی آبی دیسکی شکل خود را برای ساخت در دبی به تصویب رساندهاند که نیمی از این هتل یعنی ۲۱ طبقه از آن در اعماق آب خواهد بود و نیم دیگر ان بر روی آب ساخته خواهد شد. البته این اولین باری نیست که ایده ساخت چنین هتلی مطرح میشود اما در مرتبه گذشته که اتفاقا باز هم در دبی مطرح شده بود، طرح کاملا راکد شده و پروژه آغاز نشد. با وجود فناوری بکار رفته در ساخت این هتل و لذت و استفاده انسانها از آن به نظر چنین بنایی باعث بیشتر شدن تخریب محیط زیست خواهد شد . دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 1:33 :: نويسنده : مهرانم یک شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 23:30 :: نويسنده : مهرانم یک شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 22:47 :: نويسنده : مهرانم یک شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 22:44 :: نويسنده : مهرانم
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - نام : افسانه متولد : ۱۱/۲/۱۳۶۲ دو شنبه 18 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 21:54 :: نويسنده : مهرانم
، نماد: ثور هیچ موجودی در دنیا به اندازه گربه و مرد متولد اردیبهشت در مقابل ناز ونوازش نرمش از خود نشان نمی دهد. در پدر بودن مردی است بی نظیر و برای بچه های خود در یک دستش زر و در یک دستش شلاق است . وای به روزی که برنجد، وای اگر قهر کند. مرد مترلد اردیبهشت دیر ناراحت می شود واگر ناراحت بشود دنیا را به هم می ریزد. او زنی شوخ وشنگ، ظریف وزنانه، عاقل و سیاستمدار، و مطیع و خانه دار را به سر حد پرستش دوست دارد. لابد تصور می کنید که یک مرد متولد برج ثور آدمی است آرام، اهل عمل،حساس و همانند صخره ای عظیم پابرجاست. این تصور شما کاملا درست است و با حقیقت وفق می دهد. شما به علاوه ممکن است متوجه این نکته نیزشده باشید که آدمی است محتاط و مصمم،ضمنا اصلا رویایی نیست واحکام قلبش بر مغزش حکومت نمی کند. یک مرد متولد اردیبهشت ممکن است برای انتخاب شما به عنوان یک همسر مدت ها وقت صرف نماید. او وقتی هم که فهمید شما همانی هستید که می خواهد، وقتی تصمیم گرفت که شما را بدست بیاورد، آن وقت جوزای عاشق پیشه هم در مقابلش لنگ می اندازد، او حتی کاری می کند که اسد پر جنب و جوش و عقرب آتشی مزاج هم در مقابلش احساس حقارت بکنند. این موجود آرام و مصمم و اهل عمل می تواند هر روز صبح برای شما یک دسته گل سرخ فوق العاده زیبا بفرستد و این کار را آنقدر ادامه بدهد و تا اینکه در مقابلش تسلیم بشوید و حاضر به ازدواج با او بشوید. او حتی ممکن است یک شعر عاشقانه هم بگوید و یا یک قطعه شلعرانه هم بنویسد ولی از فرط کمرویی آن را بدون امضا برایتان ارسال نماید. مرد اردیبهشت می تواید یک عاشق بیقرار، صمیمی و حامی معشوق باشد. طبیعت شهوانی اش او را نسبت به عطرهای محرکی که بکار می برید، نرمی موهایتان و یا لطافت پوست بدنتان سخت آسیب پذیر می سازد. او ممکن است نتواند این احساس خود را با کلمات و جملات رایج عشاق بر زبان بیاورد، اما به هر حال راهی برای القای آن به شما پیدا می کند. حساسیت او به نوازش خارق العاده است. وجود علائمی از وابستگی به زمین در مجمع الکواکب ثور موجب می شود که در زمینه های عشقی تناقضاتی در کارش دیده شود. یک اردیبهشتی دوست دارد شما را در یک پالتوی پوست قیمتی و زیبا ببیند. او ممکن است در یک روز بهاری از پیر زنی که در خارج شهر گل بنفشه می فروشد، یک دسته گل برایتان بخرد و چند برابر قیمت آن به وی پول بپردازد، فقط به این علت که شباهت زیادی بین او و مادرش دیده است (اما این را یقین داشته باشید که شما او را هرگز یاد مادر و خواهرش نمی اندازید، مگر به هنگام حمایت از شما قرار بگیرد) موسیقی شدیدا بر روح او باثیر دارد و احساسات عاشقانه ای را بر می انگیزد. او مسلما به آهنگ بخصوص، که عشقش را در خاطرش زنده می سازد، دلبستگی فراوان دارد، عشقی که هیچ بعید نیست خود شما باشید. اگر شما می خواهید دلایل بیشتری از وجود عشق در اعماق روح او به دست بیاورید، به هدایایی که در روز تولدتان و یا روز عید برایتان می خرد و مقایسه آن را با امکاناتش توجه کنید. چند بار دیده و شنیده اید که او اظهار تمایل کرده است با هم تنها باشید؟ زیر نور مهتاب به گردش بروید، و در خیابان های خلوت زیر نور ستارگان به قدم زدن بپردازید. وقتی یک اردیبهشتی نسبت به شما ابراز عشق می کند، این کار را واقعا و از صمیم قلب انجام می هد و منظورش به هیچ صورت چاپلوسی نیست . او شما را در هر فرصتی که به دست بیاورد، به رستوران دنجی که با نور روشن شده و موسیقی آرامی داشته باشد، می برد و هرگز اولین روزی که با شما آشنا شده است را ازخاطر نمی برد. آیا باز هم دلایل بیشتری از حقیقی بودن عشق او می خواهید؟ مرد متولد اردیبهشت مثل یک دلو (بهمن) شدیدا رویایی نیست، او هرگز قاپ شما را نمی دزدد و هرگز مانند متولد برج حمل به شما وعده زندگی در قصر شاه پریان و خوابیدن بر روی بستری از گل های سرخ را نمی دهد. اما بر عکس این امکان خیلی وجود دارد که نامزدش که به دیدنش آمده است، به سر میز کارش ببرد و نقشه منزلی را که در نظر دارد بسازد تا پس از ازدواج در آن ساکن بشود، به وی نشان بدهد و توضیح بدهد که برای این کار چقدر پول دارد و از چه امکانات عملی می تواند استفاده کند. او احتمالا قبل از آنکه به فکر نامزدی بیفتد، مقداری از اسباب و اثاثیه خانه را تهیه کرده و پیش قسط خرید یک آپارتمان را هم داده است. او همیشه کارش از روی حساب است . وقتی شما را از خانه پدر و مادرتان بر می دارد و به منزل خود می برد، بدون اینکه گفته باشد شمار را به یک قصر افسانه ای می برد، می توانید مطمئن باشید که فکر پرداخت اقساط آن را کرده است. او تقریبا هرگز به چیزی اعتراض نمی کند و از شما ایرادی نمی گیرد و دیری نمیگذرد که شما با دیدن خود در خانه ای که می توانید هر کاری دلتان خواست در آن انجام بدهید و احساس اطمینان از اینکه شوهرتان همیشه فکر همه چیز را می کند، از خود می پرسید که چرا قبل از ازدواج رویاهای طلایی زندگی در ابر ها را در سر داشته اید؟ و یا لااقل آنقدر کار منزل و مخصوصا رسیدگی به حساب و کتاب و دخل و خرج خواهید داشت که تقریبا مجالی پیدا نمی کنید برای آرزو های طلا یی بر آورده نشده خود اشک حسرت بریزید. این است خصوصیت یک مرد متولداردیبهشت برای زنی که روی خصوصیات خوب یک شوهرش تکیه می کند و چقدر جای تاسف خواهد بود اگر چنین نکند. یک مرد متولد اردیبهشت نقشه کارهای فردای خود را با کمال دقت و احتیاط برنامه ریزی می کند، او مثل سنجاب مقداری از آذوقه خود را برای زمستان ذخیره خواهد کرد. وسوسه دیگران و یا رویدادهای ظاهری فریب هرگز نمی توانند او را از تعقیب هدفی که برای خود تعیین کرده است، منصرف سازد. با وجود یک چنین دوراندیشی، اگر وضع مالی اش اجازه بدهد، خیلی راحت تر از متولدماههای دیگر با رفتن زن و بچه اش به تعطیلات کنار دریا و یا سفرهای تفریحی موافقت می کند. زود رنج و بد خشم طبیعی است که او نقاط ضعفی هم دارد. چه چیز و یا چه کسی را می شناسید که بی عیب باشد؟ از یک نظر شما باید همیشه سعی بر آن داشته باشید که زنی باشید با تمام ظرافت های زنانه. اگر شما نظریه قاطعی در سر دارید، سعی نکنید آن را به زور پیش ببرید و یا راجع به قدرت فکری خود در مقابل دیگران با او به جدل بر نخیزید. او در خلوت احترام خیلی زیادی برای یک زن هوشمند قائل است (که البته در این حالت هم باز یک پله بالاتر را برای خود خالی نگاه می دارد). وقتی در جمع هستید و با او می رقصید، بگذارید او « فرد برتر» باشد. وقتی در جمع دوستان و یا اقوام راجع به موضوعی ابراز عقیده می کند، شما مانند یک ناظر بیطرف رفتار کنید و از او حمایت نکنید تا غوغا برپا شود. یکی از این دو عکس العمل را از او خواهید دید: اگر او یک اردیبهشتی خالص باشد، که اغلب هم همینطور است، همان جا کاری خواهد کرد که واقعا موجب تعجبتان شود و حتی ممکن است بعد از مراجعت به منزل عملی از وی سر بزند که اصلا انتظارش را نداشته باشید و چه بسا که برای این کار صبر هم نمی کند به منزل برسد، اما اگر خیلی صاف و ساده نباشد، آن وقت ممکن است اخم هایش را در هم بکشد و تمام شب را در گوشه ای بنشیند و دیگر با هیچکس صحبتی نکند و به این کار خود با چنان حالت بدی ادامه بدهد که آرزوی کنید ای کاش زمین دهان باز کرد ه و شما را در خود فرو می برد. رفتار او(بهتر است بگویم کناره گیری مطلق او از جمع) در این گونه مواقع چنان خواهد بود که شرکت کنندگان در مجلس را هم ناراحت خواهد کرد. او خیلی راحت می تواند عیش یک مجلس را از بین ببرد اما چه در مورد اول، و چه در مورد دوم، هرگز به شما نمی گوید که علت این رفتارش چه بوده است. او صمیمانه توقع دارد که شما خودتان بدانید چه باید بکنید، او می خواهد که زن مورد علاقه اش در همه حال پشتیبان و حامی او باشد و برایش فداکاری کند. در مواقع خشم و رنجش طبیعی است که شما سعی می کنید اوقات او را از بین ببرید اما سعی شما هر قدر هم زیاد باشد، تا او به انتهای خط نرسد، عملا بی فایده و بی ثمر خواهد بود. این کار درست مثل جابجا کردن صخره جبل الطارق است. در حقیقت اگر شما سعی کنید که او را به حال عادی برگردانید، متوجه می شوید که ای کاش این کار را نمی کردید و می گذاشتید که اوقات تلخی اش سیر عادی خود را طی می کرد و به انتهای خط می رسید، بیشتر سربه سرش بگذارید و بیشتر اذیتش کنید تا ناگهان از یک ثور آرام و متین موجودی خشمگین و منهدم کننده به وجود بیاید و چیز هایی را با فریادهای رعد آسا بگوید که تا سال ها هم بعد از به خاطر آوردنشان صورتتان از خجالت سرخ بشود. مرد متولد اردیبهشت هرگز از خانه اش قهر نمیکند ولو اینکه شما او را به شدت عصبانی کرده باشید، اما ممکن است رفتا شما طوری باشد که او سعی کند حتی المقدور در خانه نباشد و یا بدتر اینکه ممکن است بدون اینکه از ظاهرش خیلی معلوم باشد، جسمش نزد شما باشد و روحش در جای دیگری. به همین ترتیب قهر کردن شما هم نمی تواند کوچکترین تاثیری روی او بگذارد. اگر او دچار خشم شد و رنجش عمیق پیدا کرد، شما مجبورید تا زمانی که همسرش هستید، با او در یک منزل و زیر یک سقف زندگی کنید و روی یک تختواب کنار هم بخوابید، ولی هیچوقت مالک قلب و روح او نخواهید شد. دخالت های مادر زن آخرین چیزی است که اصلا قادر به تحملش نمی باشد. به احتمال زیاد اولین قهر شما از منزل او، آخرینش هم می باشد. یک بار که این تجربه صورت گرفت، هم خوتان وهم پدر و مادرتان می فهمند که با این چاقو نمی توان سر گاوی را برید. رفتار شکنجه آسا مرد اردیبهشتی را که زن بسیار تند خویی دارد راه حل بسیار جالبی برایش پیدا می کند، حتی المقدور با او از خانه خارج نمی شود، و در منزل هم کمتر راجع به موضوع جدی و مهمی با وی حرف می زند. او چهار پنچم ساعات بیداری اش را در خارج از منزل می گذارند. در این مورد فشار غیر قابل مقاومت زنش به جسم غیر منقولی، یعنی او، برخورد کرده است. این زن می تواند هر جادلش می خواهد برود و هر وقت دلش می خواهد به منزل برگردد. وقتی از او پرسیدم که آیا زنت را واقعا دوست داری؟ جواب مثبت داد و گفت که زندگی شان جریان عادی و طبیعی دارد، احترام یکدیگر را نگاه می داریم، اما تا زمانی که او نداند نسبت به من چه رفتاری باید داشته باشد و تا زمانی که نتواند جلوی پرخاشگری را بگیرد و بالاخره تا وقتی کاملا درک نکند که کی مرد است و کی زن، وضع به همین منوال خواهد بود. یک چنین سرنوشتی در انتظار تمام زنانی که همسر مرد متولداردیبهشت می شوند، نشسته است. وای به حال آن ها اگر در جمع به مرد خود توهین کنند، مثلا در رستوران جلوی دوست و آشنا صورت غذا را از دست او بیرون بکشند و یا بالای حرف او حرفی بزنند. در این مورد شما نباید یک اردیبهشتی را سرزنش کنید. خلق خوی او به راستی با علامت برجی که در آن به دنیا آمده تشابه دارد. او اگرچه با تمام قدرت از ازدواج خود مراقبت به عمل می آورد و مانع از هم پاشیدن آن می گردد، ولی شما ممکن است خود را خیلی خوشبخت نبینید، و اگر نمی خواهید چنین باشد، سر به سرش نگذارید و با وی لجبازی نکنید. چه زنی را دوست می دارد یک مرد اردیبهشتی اگر چه فوق العاده صبور است اما نمی خواهد که حلقه ای به بینی اش انداخته شود، و به این طرف و آن طرف کشیده شود، اما این حرف مفهومش این نیست که خواهان زنی می باشد که خود را مثل کنه به او بچسبانید. او خیلی مرد عمل است و بیش از آن خواهان آزادی است که اجازه بدهد زنی مثل گردن بند خودش را به او آویزان کند. او می خواهد که زنش موجودی سرشار از شادی و نشاط باشد. یک چنین زنی او را هم به وجد می آورد و توازنی بین روح و جسمش ایجاد می کند. او به تبسمی شیرین بسان عاشق شیدایی که مشغول تماشای معشوقه اش باشد، به چنین زنی که شادمانه وظریف به این سو و آن سو می رود و شادی به اطراف می پراکند،نظاره می کند. در این حالت او بسان کسی است که بچه گربه ای کوچک و دوست داشتنی را که با کلاف رنگارنگ پشم بازی کند و از حرکات او خوشش می آید، اما بچه گربه ای که باید خوب بداند وقتی نخ کشیده شد، وقت آن است که کلاف را رها کند و به صدای ارباب خود گوش دهد. مسلما هیچ مردی مهربان تر، صمیمی تر و شکیبا تر از یک متولد برج اردیبهشت نیست به شرط آنکه مردانگی و احترامات او مورد تهدید قرار نگیرد. او در این دنیا برای زنی که دوستش دارد هر کاری ممکن است بکند مگر اینکه روی پایش بیفتد. از متولد اردیبهشتی گاهی حرکاتی سر می زند که انسان را به یاد دلقک های سیرک می اندازد، قلب بی ریای او جایی برای کینه توزی و دوز و کلک چیدن ندارد اما یادتان نرود که دلقک سیرک بعد از اتمام برنامه دیگر دلقک نیست. برای آنکه دیگ بخار یک اردیبهشتی به جوش بیاید، مدتی وقت لازم است، اما این دیگ آنقدر بزرگ است که وقتی به جوش آمد و ترکید، خرابی های جبران نا پذیری به بار می آورد. همین حالت در مورد امور عشقی وی نیز صادق است. ممکن است مدتها با دختری رفت و آمد داشته باشد و کوچکترین ابراز عشقی به وی نکند، اما وقتی تصمیمش را گرفت، آن وقت دیگر مسلما هیچ چیز جلو دارش نخواهد بود. او حتی در این حالت فراموش می کند که باید معقول و محتاط باشد. یک اردیبهشتی واقعی وقتی هدفی را انتخاب کرد، نسبت به تمام خطرات احتمالی که ممکن است سر راهش قرار بگیرند، بی اعتنا می ماند. هر قدر دوستان واطرافیانش موانع کاری را بیشتر برایش توضیح بدهند، او در انجام دادنش مصمم تر می گردد و این دوستان واقعا اگر او را خوب بشناسند، خوب می دانند که تصمیم او چه مفهوم دارد. طبیعی است که یک چنین آدمی در معرض رویدادهای ناگوار قرار دارد با اینکه سنی از وی بگذرد و تجربیات بیشتری کسب کند، از سوی دیگر به راحتی برای کسی که از موانع نمی هراسد، احتمال کسب موفقیت هم خیلی زیاد است. از ثروت بهره کافی ندارند از نظر مالی وضع مالی متولد این ماه معمولا عالی است. کمتر مرد متولد اردیبهشت را می توان دید که برای روز های دیگرچیزی ننهاده باشد و اغلب ایشان کسانی هستند که از ثروت بهره کافی دارند. برخی از آن ها هم فکر اقتصادی قوی دارند و در کارهای تجارتی موفقیت بسیار بدست می آورد و به احتمال خیلی زیاد عاشق طبیعت، فوتبال ماهیگیری هستند و اگر این چنین نباشد، به گلکاری، درست کردن باغچه ها و مسافرت و پیاده روی علاقمندی می دهند. او مطالعه کتاب های مربوط به قهرمانان افسانه ای و بنیانگذاران امپراطوری های بزرگ را به کتب فلسفی ترجیح می دهد. بیشتر متولدین این ماه مجلات متعددی را مشترک هستند که تعدادی از آن ها مربوط به کارهای عملی مثل باغبانی و غیره است. او عاشق
خرید کردن است ولی از فروشگاه های خلوت وشیک خوشش می آید نه از فروشگاه های چند طبقه که در آنها مردم از سر و کول هم بالامی روند. مرد متولد اردیبهشت در هر کجا باشد، به این اصل قدیمی که مرد، مرد است و زن، زن، اعتقاد قلبی دارد. پس سعی نکنید که به بهانه اینکه آرایشگاه بوده اید سر وته ناهار و یا شام را با یک غذای حاضری و یک فیجان چای و یک شیشه نوشابه به هم بیاورید. او مایل است غذایش به همان شیوه های سنتی در آشپزخانه پخته بشود و به سر سفره آورده شود، درست به همان صورتی که مادرش و مادر بزرگش این کار را می کرده اند. سعی کنید که دست پختتان تا حد امکان خوب و لذیذ باشد. تمایل به غذاهای خوب مفهومش این نیست که از رفتن بیرون و صرف غذا در رستوران بدش می آید، درست برعکس او شما را هفته ای یکی دو بار به رستوران می برد زیرا به هیچ صورتی نمی خواهد که زنش خیال کند آشپز اوست، اما در انتخاب رستوران مسلما جایی را انتخاب می کند که بتواند راحت روی صندلی اش نیمه دراز کشیده بنشیند و موسیقی ملا یمی در فضای آن پخش بشود. علاقه مند است پسر داشته باشد از نظر پدر بودن مردی است بی نظیر، او فکر می کند که هر مردی باید پسری داشته باشد تا نسلش حفظ بشود و اسم خانواده باقی بماند اما عاشق دختر بچه های کوچک و ظرافت و مهربانی های مخصوص ایشان است. او پدری است که بدون تظاهر به بچه هایش عشق می ورزد و گرمترین احساسات را نسبت به ایشان دارد. اما در عین حال اصول و مقرراتی را برای ایشان وضع می نماید که با کمال دقت و وسواس برچگونگی اجرایشان نظارت می کند. او معتقد است که بچه هایش در عین حال که باید او را دوست و رفیق خو بدانند، نباید یادشان برود که وی پدرشان است. او پدری صبور به شمار می رود. اگر بچه هایش شاگرد اول نباشند، برایش مهم نیست، اما باید در امتحان قبول بشوند. عقیده اش بر این است که بچه ها به تدریج باید چیز یاد بگیرند و به حد رشد و کمال برسند. شما ممکن است از پول توی جیب زیاد و هدایایی گران قیمتی که این کار موجب ضایع شدن بجه ها می گردد، اما هیچ دلواپس نباشید زیرا بو به موقع خود ایشان را به درس خواندن و انجام تکالیفشان نیز وادار می سازد و خلاصه روش چنان است که دست تنبیه کننده و دست نوازش کننده هر دو از یک آستین بیرون می آیند. خلاصه، بچه هایی که پدرشان در ماه اردیبهشت متولد شده باشد، از محبت ها و نوازش های پدرانه چیزی کم و کسر نخواهند داشت اما لوس وبیکاره هم بار نمی آیند. مردی دست و دلباز اما حسابگر مرد متولد برج ثور از نظر همسری،شوهری است پر اغماض که به راحتی از خطاهای زنش چشم می پوشد. او اگر برایش امکان داشته باشد، از ساختن یک خانه راحت، خرید لباس های زیبا، عطرهای گران قیمت، مبل و اثاثیه خوب (اما به درد بخور) خودداری نمی کند. او به هیچ صورتی و در هیچ موردی از خود خساست به خرج نمی دهد، به علاوه عاشق چیزهای زیبا است اما در تمام حالات حساب کار دستش است و نمی خواهد که کلاه سرش برود. پشتکار یک چنین مردی واقعا تعجب آور و برای برخی ها باور نکردنی است و به همان نسبت هم وقتی ساعت استراحتش فرا رسید، می خواهد که این استراحت کامل و همه جانبه باشد. پس مواظب باشید که وقتی خسته است، خودتان یا بچه ها مزاحمش نشوید زیرا در این حالت خیلی سریع تر شر و بد خلق می گردد. هرگز به جانش نق نزنید که آدمی تن پرور و تنبل است، این کار درست مثل تکان دادن یک پارچه قرمز رنگ جلوی یک گاو نر است. او کارش را خوب و مستمر انجام می دهد و هر گز لازم نمی بیند عجله ای به خرج بدهد. سرعت سنج او روی قسمت « آهسته و پیوسته » ثابت مانده است. تهییج و ترغیب او به درگیر شدن با کارهایی که لازمه اش شتابزدگی و شوک زیاد است، قطعا با شکست مواجه می گردد. شاید به علت داشتن یک چنین خصوصیاتی است که بیشتر مایل است میهمان به منزلش بیاید تا خودش به میهمانی برود، و در ضمن از نقاط شلوغ و پر سر وصدا هم بیزار است. دوستان قدیمی و کسانی را که در زندگی دارای هدف ها و آرزوهای مشخص هستند، به منزل دعوت کنیدو ببینید که چطور رفتارش با ایشان صمیمی و دوستانه خواهد بود و در مقابل با کسانی که به قول معروف چیزی بارشان نیست و سر به هوا و سبک سر هستند، مراوده و دوستی برقرار کنید و ببینید که چطور خودش را از دور معاشرت خارج می کند و تنهایتان می گذارد. او با آدمهای جلف و سبک سر و بی انضباط میانه ای ندارد. یادتان باشد که شلوار برای او مناسب تر از شما است، او می خواهد زنش زنانه بپوشد و زنانه رفتار کند، سعی کنید به مفهوم واقعی کلمه، زنش باشید و آن وقت خواهید دید که بهتر از او شوهری در دنیا پیدا نمی شود زیرا عملا هیچ یک از متولدین ماههای دیگر نمی تواند زنش را چنین واقعی دوست داشته باشد. عشق مرد متولد اردیبهشت صادقانه، ساده، عمیق و مخصوصا بی تظاهر است. به هیچ صورتی متظاهر نیست وظاهر و باطنش تا حد ناراحت کننده ای یکی است. در عشق بسیار پابرجاست و جای مخصوص شما را در قلبش به کسی دیگر واگذار نمی کند، اما این حرف مفهومش این نیست که جاهای کوچک دیگری در قلبش برای دیگران وجود ندارد، جاهایی که بعید نیست موقتا در اختیار دیگران قرار بگیرند. این صفت او را همیشه مقام مخصوص شما را در قلبش نگاه می دارد، با دور اندیشی مالی، صداقت و احساسات عمیق و دست و دلبازی اش جمع کنید و ببیینید که او به راستی می تواند بهترین شوهرهای دنیا باشد؟ او البته کله شق و لجباز است اما یادتان باشد که صبر وتحمل بی نظیرش شاخه ای از همین یکدندگی اش می باشد. وقتی خسته و کوفته و احیانا ناراحت، از سر کارش بر می گردد، کنارش بنشیند و نوازشش کنید و ببینید که چطور در مقابل این کار شما صمیمانه تشکر می کند. در دنیا هیچ موجودی به اندازه یک گربه و یک مرد متولد برج ثور در مقابل نوازش از خود نرمش نشان نمی دهند. دو شنبه 18 ارديبهشت 1386برچسب:, :: 21:17 :: نويسنده : مهرانم
ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻨﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺴﺮ25ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵ ﺩﺭ ﻗﻄﺎﺭ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ.ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ،ﻗﻄﺎﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩ.ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺷﺮﻭﻉ ﺣﺮﮐﺖ ﻗﻄﺎﺭ ﭘﺴﺮ25ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺷﻮﺭ ﻭ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺷﺪ.ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺮﮐﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﻟﻤﺲ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ،ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ ﺩﺭﺧﺖ ﻫﺎ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﭘﺴﺮﺵ ﺭﺍ ﺗﺤﺴﯿﻦ ﮐﺮﺩ. ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﭘﺪﺭ ﻭ ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺴﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﮐﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﯾﮏ ﮐﻮﺩﮎ5ﺳﺎﻟﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ،ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ.ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺎ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ: ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ،ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ،ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﻭ ﺍﺑﺮﻫﺎ ﺑﺎ ﻗﻄﺎﺭ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻥ ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻟﺴﻮﺯﯼ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ.ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ. ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺖ ﭘﺴﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﭼﮑﯿﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ.ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﺑﺎﺭﺩ.ﺁﺏ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﭼﮑﯿﺪ. ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﻃﺎﻗﺖ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:ﭼﺮﺍ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺪﺍﻭﺍﯼ ﭘﺴﺮﺗﺎﻥ ﺑﻪ ﭘﺰﺷﮏ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﮔﻔﺖ:ﻣﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻻﻥ ﺍﺯ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﯾﻢ.ﺍﻣﺮﻭﺯ ﭘﺴﺮﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﺒﯿﻨﺪ... سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 14:35 :: نويسنده : مهرانم استخری که در این تصاویر می بینید یکی از شاهکارهای معماری سنگاپور است که توسط Sadfie Moche طراحی شده و بر فراز سه برج هتل Marina Bay Sands قرار گرفته است. سافتستان، این برج ۵۵ طبقه ۲۰۰ متر ارتفاع دارد، اما شنا کردن بر فراز آن و نزدیک لبه ها آنقدر که به نظر می رسد خطرناک نیست. وقتی به این استخر نگاه می کنیم، به نظر می رسد که به شیب تندی منتهی می شود ولی در واقع آب استخر به یک حوض می ریزد و از آنجا دوباره به استخر اصلی بر می گردد. این استخر دو سیستم گردش آب دارد که اولی مانند سایر استخرها آب را فیلتر و گرم می کند و به استخر اصلی می ریزد، و دومی آب را در حوض فیلتر کرده به استخر بالایی می فرستد. این استخر که طولی سه برابر استخر المپیک و ۶۵۰ فوت ارتفاع دارد، بزرگ ترین استخر روباز جهان محسوب می شود. این هتل ۲۵۶۰ اتاق دارد که قیمت آنها از شبی ۳۵۰$ به بالا است و گران ترین هتل دنیا به شمار می رود. نمای کلی سه برج با بیش از ۲۵۰۰ اتاق که روی سقف این برج ها یک استخر و در پایین آنها چندین فروشگاه ، سالن های تئاتر و رستوران وجود دارد. نمای سقف روی سقف هتل چندین رستوران و کافی شاپ وجود دارد. ساخت هر طبقه هتل تنها ۴ روز طول کشیده است.
دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 21:3 :: نويسنده : مهرانم داستان بر می گردد به زمان رضا شاه و ماجرای کشف حجاب. یکی از این خانم های شازده، باغبان مسنی داشت به نام بابا کرم. هر وقت خانم به باغ می آمد باغبان را صدا می کرد: بابا کرم چطوری؟
این باغبان به تدریج عاشق این خانم می شود و بعد از مدتی که خانم به فرنگ سفر میکند، بابا کرم از عشق او می میرد.
همین می شود که در اذهان مردم بابا کرم به عنوان یک مرد عاشق شکل می گیرد و آن رقص هم در آن زمان نشان دهنده حرکات یک مرد عاشق بوده در واقع بابا کرم از نمادهای نشان دهنده عشق مرد ایرانی به معشوقه اش هست کسی که بخاطر دوری از دختر مورد علاقه اش جانش را از دست میدهد . این آهنگ برای اولین بار با صدای حسین همدانیان اجرا شد که از آهنگهای فلوکلور ایرانی به حساب می آید.رقص بابا کرم بازمانده از دهه ۱۳۲۰ و از رقصهای به اصطلاح کوچه بازاری و تخته حوضی است که بسیار مورد محبوبیت قرار گرفتهاست. در میان رقص های فلوکلور ایرانی، رقص ” باباکرم ” از رقصهای ایرانی است که ویژگیهای خاصی دارد ومنحصرا توسط مردان اجرا میشود.
در ” بابا کرم ” از رقص شانه و کمر استفاده میشود و رقاص لباس سیاه و سفید جاهلی بر تن میکند و معمولا لنگی را بر گردن آویزان کرده و از آن در طول اجرای رقص استفاده میکند. موضوعات آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|