کشتی عشق تایتانیک
دو شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب: از بس خوابت را دیده ام ؛دیگر نمی گویم : , :: 17:53 :: نويسنده : مهرانم
خدایا! به من کمک کن، به من کمک کن تا عشق او را برای همیشه حفظ کنم، خدایا! به من کمک کن تا عاشقانه ترین نگاه ها را در چشمانش بریزم لطیف ترین کلمات را نثار قلب جوانش کنم. خدایا به من کمک کن تا در معبد عشق او بهترین و شیرین ترین دعاگر باشم. خدایا به من کمک کن تا سرود عشق را به هنگام طلوع آفتاب هر بامداد بر لبانش جاری سازم ،آواز عشق را در گوشش سر دهم ، خدایا ! بگذار او نیز مرا همچون بتی در معبد عشق بگذارد و پذیرا شود دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم دو شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 1:18 :: نويسنده : مهرانم
حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم، به همدیگه می خندیم،؟!!!و اینجوری شادیم !!!!.. ؛ این از فرهنگ اسلامیایرانی ما به دور است. آخه این نسل جدید نسل قابل اطمینان و متفاوتی هستند پس بیایید با هم بخندیم نه به هم دو شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 1:8 :: نويسنده : مهرانم
صدا پاشنهی چکمههاش را میشنیدم. میدوید صِدام میکرد. آنطرفِ خیابان، ایستادم جلو ماشین… نشسته بودم رو نیمکتِ پارک، کلاغها را میشمردم تا بیاید. سنگ میانداختم بهشان. میپریدند، دورتر مینشستند. کمی بعد دوباره برمیگشتند، جلوم رژه میرفتند. ساعت از وقتِ قرار گذشت. نیامد. نگران، کلافه، عصبی شدم. شاخهگلی که دستم بود سَرْ خَم کرده داشت میپژمرد. صدای تندِ قدمهاش و صِدای نَفَس نَفَسهاش هم. دو شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 1:4 :: نويسنده : مهرانم
آرزویی کن …
گوش های خدا پر از آرزوست و دستهایش پر از معجزه..
ارزویی کن …
شاید کوچکترین معجزه اش بزرگترین آرزوی تو باشد….
نفست چقدر شبیه مردمک چشمم دودو … می زند ترسیده ای ؟ خسته ای شبیه خودم؟ و هراسان شبیه ثانیه ها سنگین مثل دقیقه ها وساعتها را… چشمهایم چقدر چرت می زنند میان لالائی حقیقت به بودنم می خندی یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:♫ تنها توقع 3314000 ♫ جواب نامه ات 3314001 ♫ مث فصلا 3314002 ♫ هشدار سبز 3314003 ♫ به دل همیشه دریات 3314004 , :: 15:8 :: نويسنده : مهرانم
شعر های زیبا از مریم اسدی
همه چی آرومه / تو به من دلبستی این چقد خوبه که / تو کنارم هستی همه چی آرومه / غصه ها خوابیدن شک نداری دیگه / تو به احساس من همه چی آرومه / من چقد خوشحالم پیشم هستی حالا / به خودم می بالم تو به من دلبستی / از چشات معلومه من چقد خوشبختم / همه چی آرومه تشنۀ چشماتم / منو سیرابم کن منو با لالایی / دوباره خوابم کن بگو این آرامش / تا ابد پابرجاس حالا که برق عشق / تو نگاهت پیداس .
اندکی شبیه دریا شده ام _____________________ تو اگر لب تر کنی _____________________ من آهسته آمدم کنار وقفه ای از دریا _____________________ چیزی شبیه دریا _____________________ بهار نوزاد است _____________________ دست های شرجی تو _____________________ دوشنبه از خودمان است _____________________ باورت می کنم _____________________ گاهی که رنگ چشمان تو را گم می کنم
شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 13:55 :: نويسنده : مهرانم شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 13:46 :: نويسنده : مهرانم
زندگی نامه شیلا خداداد شیلا خداداد تاریخ تولد: 14 آبانماه 1359 محل تولد : تهران در سینما ما معروف است که مسعود کمیایی به نوعی کاشف استعدادهای جوان است . این نکته جهت حضور ستارگان صاحب نامی که امروزه در سینمای ما جایگاه خاصی پیدا کرده اند ،کاملا هویدا است . تنها هدیه تهرانی و محمدرضا فروتن دو نمونه از این سوپر استار های دهه اخیر سینمای ما بوده اند که با کلید طلایی کمیایی وارد دنیای اعجاب انگیز سینما شدند و هر چند استارت اولیه همراه توسط یک کارگردان و یا تهیه کننده زده می شود اما مسئله اصلی نوع و نگاه بازیگر به هنر و مقوله بازیگری است که خود باعث ماندگاری و یا اوفل او می شود . یکی از این استعدادهایی که نخستین بار در یکی از کارهای در خود توجه مسعود کمیایی فرصت حضور یافت شیلا خداد است . بازیگر جوان و مستعدی که بر خلاف ادعای بسیاری که علاقه مندی صرفشان به تئاتر قلمداد می کنند و مدعی خوردن خاک صحنه هستند ،کارش را بازی در فیلم های سینمایی شروع کرد ،بدون آن که پرونده ای از نقش های کوتاه از اپیزودهای تلویزیونی داشته باشد . شیلا خداداد در 14 آبان ماه سال 1359 در تهران متولد شده و دارای مدرک مهندسی شیمی می باشد . او اولین بار بازیگری را با بازی در فیلم اعتراض کیمیایی شروع کرد . اعتراض جولانگاه خوبی برای یک جوان با استعداد کم تجربه مانند شیلا بود و بازی در کنار کسانی چون داریوش ارجمند ،میترا حجار و محمد رضا فروتن تجربه خوبی برای او به شمار می رفت. مدتی بعد حمید لبخنده کارگردان معروف سریال در پناه تو که خود بازیگرانی چون پارسا پیروز فر و لیعا زنگنه را به سینمای ایران شناسانده بود برای فیلم جدیدش یعنی آبی در کنار هدیه تهرانی ،بهرام رادان و حسن جوهرچی از وجود شیلا خداداد بهره جست . شیلا در آبی نقش یک مادر جوان و بارداررا علی رغم سکانسهای محدود به خوبی ایفا کرد و همین مقدمه خوبی برای شناخته شدن وی در فیلم عیسی می آید علی ژکان تا در این فیلم هنرپیشه نقش اول زن باشد. او در سال 82 در فیلم قلبهای نا آرام در نقش یک عروس به کارگردانی مجید مظفری و تهیه کنندگی امید نجیب زاده در نقش مقابل حمید خندان (خواننده) ظاهر شد اما فیلم به موفقیتی چندانی نرسید. قاسم جعفری کاگردان خوش سلیقه صدا و سیما در یک اقدام بی سابقه در در تاریخ تلویزیون در دهه اخیر ،طرح یک سریال دو زبانه را به مرحله اجرا در آورد. سریال که از جذابیتهای خاص مردم هندوستان که همواره در کشور ما محبوبیت خاصی دارند استفاده کرد. ترکیب و تلفیق دو ملیت ،دو خانواده ،دو فرهنگ و دو زبان و تکرار همان داستانهای قدیمی فیلم های هندی که دختر و پسری عاشق هم می شوند و خانواده ها مخالفند و ساز ناکوک می زنند و با سنگ اندازی مشکلات فراوانی بر سر راه دو دلدار ایجاد می کنند تولید شد. نکته قابل توجه و در خور تحسین این سریال فرو رفتن ماهرانه و حرفه ای شیلا خداداد در قالب یک دختر نجیب زاده هندی است.ضمن این که با کوشش های مستمر و خالصانه زبان شناسی چون ایرج نوذری ،شیلا خداداد کاملا لهجه و گویشی هندی وار دارد می توان او را به عنوان یک دختر هندی تلقی کرد. و اما بازی آخر او در فیلم ازدواج به سبک ایرانی به کارگردانی حسین فتحی در کنار بازیگرانی مطرحی چون داریوش ارجمند فاطمه گودرزی ،دانیل هولمز،لادن طباطبایی ،محمد رضا شریفی نیا و حسام نواب صفوی نقش شرین را ایفا کرده است. داستان از این قرار است که یک جوان آمریکایی برای شرکت در توری برای دیدن نقاط تاریخی ایران به آژانسی می رود که شیرین خانم (شیلا خداداد)در آن کار می کند و در همان نگاه اول ،مثل قصه های شاه پریان یک دل نه صد دل عاشق شیرین خانم می شود و دل به او می بازد . اما ماجرا به همین سادگی ها نیست حاج ابراهیم(داریوش ارجمند ) دختر به خارجی نمی دهد به خصوص از نوع آمریکایی اش باشد و حالا تازه کشمکش ها آغاز شده است... شیلا خداداد در چهاردهم آبان ماه سال 1359 دریک خانواده کوچک و در شهر تهران به دنیا آمد. او دوران تحصیل خود را با موفقیت سپری کرد و در سال 75 وارد دبیرستان شد . در دبیرستان در رشته ریاضی فیزیک به تحصیل پرداخت و در سال 78 با معدل 17 فارق التحصیل شد و به دانشگاه راه یافت . در دانشگاه رشته مهندسی فیزیک را برگزید و در این رشته شروع به تحصیل کرد. شیلا خداداد به طور کاملا اتفاقی توسط مسعود کیمیایی وارد عرصه سینما شد و در کنار بزرگان این رشته شروع به کار کرد.او تاکنون در فیمهای« اعتراض ، آبی ، عیسی می آید ، قلبهای ناآرام » و مجموعه تلویزیونی « مسافری از هند » ایفای نقش نموده . وی همچنین در رشته موسیقی نیز فعالیت دارد و در چند گروه موسیقی مشغول به کار است. ورزش مورد علاقه او فوتبال و والیبال ، وتیم مورد علاقه اش استقلال است
شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 13:31 :: نويسنده : مهرانم شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 13:29 :: نويسنده : مهرانم شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 13:13 :: نويسنده : مهرانم
جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:سرگذشت تايتانيك تاريخي از واقعه غرق كشتي تايتانيك بيش از نود سال از واقعه غرق كشتي اقيانوس پيماي تايتانيك مي گذرد و هنوز اين واقعه محل بحث و جدل بسياري در محافل علمي است, تايتانيك ساخته شد تا محصول نهايي عصر خودباوري, كاميابي و تجمل گرايي باشد, با ساخت اين كشتي بسياري گمان كردند كه زمان غلبه بشر بر نيروهاي طبيعي فرا رسيده است و اين موجود غول آسا مصون از قهر طبيعت است, اما غرق اين كشتي در اولين سفر دريايي خود, خط بطلان بر اين باوركشيد , كشتي پست سلطنتي تايتانيك آخرين روياي بزرگ يك عصر طلايي بود , اين كشتي طراحي شده بود تا بزرگترين دستاورد عصر كاميابي , خودباوري و تجمل باشد ,در حاليكه كمتر كسي متوجه اين امر بود, اگر مفهوم تايتانيك به منزله نقطه اوج اين عصر در نظر گرفته شود ,شايد غرق شدن آن پرده و حجابي بود كه نقطه پايان يك درام قديمي و شروع ديگري را مشخص مي كرد , شركت كشتيراني ستاره سفيد, كه يكي از پيشروان اين امر بود , بجاي سرعت بالا بر روي اندازه و تجمل متمركز شده بود, نام تايتانيك براي اين انتخاب شده بود كه حس برتري اندازه و قدرت را القا كند , طراحي كشتي يك سال بطول انجاميد ,ساخت تايتانيك در مارس 1909 آغاز گرديد , در طي دو سال بعد كه صرف كامل كردن بدنه تايتانيك شد, تايتانيك حتي قبل از به آب انداختن آن به يك افسانه تبديل شده بود , به آب انداختن بدنه كامل شده تايتانيك در ماه مي 1911 , يك نمايش عمومي خيره كننده بود, بليط ها به نفع يك بيمارستان محلي اطفال فروخته شدند در حاليكه تاريخ سفر نزديك مي شد, تايتانيك داراي 270 متر طول و 28 متر پهنا بوده و 328/46 تن وزن داشت , ارتفاع آن 32 متر بود كه تقريباً 11 متر آن زير آب قرار مي گرفت , با اين وجود حتي بالاتر از بلندترين ساختمانهاي شهري آن زمان مي ايستاد , تايتانيك بزرگترين شي متحركي بود كه توسط انسان ساخته شده بود , اندازه غول آسا و پيچيدگي كشتي توسط گزارش ناخدا دوم لايتولد به بهترين صورتي مدلل شده است به پشتوانه اين تدابير ايمني بود كه مطبوعات كشتي تايتانيك را غرق نشدني ناميدند , پلكان قسمت درجه يك كشتي لوازم داخل كشتي در نوع خود از مدرنترين و لوكس ترينها بودند و شامل لامپ هاي برقي و بخاري برقي در تمام اتاقها , آسانسورهاي برقي, يك استخر شنا, يك سالن اسكوآش (كه بسيار مدرن ساخته شده بود ), يك حمام تركي , يك سالن ژيمناستيك همراه با اسب مكانيكي بود تا سواركاران حرفه اي بتوانند با آن تمرين كرده و خود را سر وزن و آماده نگه دارند,دو گروه موسيقي از بهترين نوازندگان قاره كه بسياري از آنان از خطوط كشتيراني رقيب ربوده شده بودند قطعات موسيقي را در تايتانيك اجرا مي كردند طراحي اوليه سي و دو قايق نجات در نظر گرفته بود, گروهي از عالي مقام ترين مردم در اين سفر همراه تايتانيك بودند, اشرافزادگان بريتانيا, صاحبان صنايع آمريكا, و زبدگان انجمن نيويورك و ,,,, سفر دريايي تايتانيك در ساوت همپتون به تاريخ دهم آوريل 1912 آغاز شد,تايتانيك آنقدر جسيم بود كه حركت آن برروي دريا احساس نمي شد, در هنگام مسافرت هوا صاف و دلپذير بوده و دماي آب حدود 12 درجه سانتيگراد بود, زمستان سال 1992 بطور غير معمولي معتدل مي نمود, اعتدال هوا باعث كنده شدن مقادير عظيمي يخ از نواحي قطبي و رانده شدن آنها به داخل اقيانوس شده بود, كشتي هاي آن زمان مجهز به رادار نبودند ولي تايتانيك به سيستم تلگراف بي سيم ماركوني مجهز شده و دو اپراتور سيستم آن بطور شبانه روزي در اتاق مخابرات آن كار مي كردند, در روز يكشنبه 14 آوريل, پنجمين روز مسافرت, تايتانيك پنج اخطار مختلف درباره مشاهده كوههاي يخ دريافت كرد, اما كاپيتان كشتي چندان توجهي به اين اخطارها ننمود, كشتي با سرعت 22 گره در حال حركت رو به جلو بود و مدير اجرايي شركت بروس آيسمي اعلام كرد كه يك روز زودتر از برنامه به نيويورك خواهند رسيد, در شب چهاردهم آوريل, اپراتور بي سيم شديدا سرگرم مخابره پيامهاي كوتاه مسافرين به خويشاوندان و دوستانشان در ساحل نيوفوندلند (محل پهلو گرفتن كشتي) بود, او ششمين اخطار ديده شدن كوه يخ را نيز دريافت كرد, اما هيچ توجهي به اينكه تايتانيك چقدر نزديك مكان ارسال اخطارهاست نكرد و پيام را زير يك وزنه كاغذ در كنار آرنج خود گذاشت, اين پيام هرگز به كاپيتان اسميت يا ناخدا يكم كشتي نرسيد, با تمام اين احوالات, شب چهاردهم آوريل بطرزي غير معمول صاف و تاريك بود, ماه در آسمان پيدا نبود ولي آسمان بطور باورنكردني با ستارگان بي شمار روشن شده بود, ستارگان بقدري درخشنده بودند كه افسر كشتي, سياره ژوپيتر در بالاي افق را با چراغ دكل يك كشتي بخار اشتباه گرفت, دريا نيز كاملا صاف و بدون موج بود, بسياري از بازماندگان درياي آن شب را مانند شيشه توصيف كرده اند, فقدان امواج كار تشخيص كوه هاي يخ را دشوارتر مي ساخت, زيرا در شرايطي كه دريا مواج است, برخورد موج به كوه يخ و برگشت آن, تعيين مكان آنرا آسانتر مي كند, در ساعت 11:40, يكي از ديده بانان كشتي كه در آشيانه خدمه حاضر بود, كوه يخ عظيمي را كه بطرز خطرناكي در جلو و نزديك كشتي بود مشاهده كرد, او به ناخدا يكم مورداك اعلام خطر كرد و مورداك سراسيمه دستور داد كه كشتي تماما به سمت چپ بگردد, او به موتورخانه دستور داد كه گردش پروانه ها را معكوس كنند, كشتي به آرامي به چپ گرديد, اما تايتانيك بسيار بزرگ بود و بسيار سريع حركت مي كرد, و كوه يخ نيز بسيار نزديك بود, سي و هفت ثانيه بعد پهلوي سمت چپ كشتي به قسمت زير آب كوه يخ كشيده شده و شكافي به طول 100 متردر بدنه كشتي ايجاد شد, آب به سرعت وارد قسمتهاي كشتي شد و از آنجايي كه شكاف بسيار طويل بود, بيشتر قسمتهاي كشتي همزمان شروع به پر شدن از آب كردند, بدين ترتيب يكي از بزرگترين حوادث كشتيراني طول تاريخ آغاز گشت, در طول شبي پر از حادثه و وحشت, 705 نفر از مسافرين نجات يافته و 1502 نفر باقيمانده يا در داخل آبهاي منجمد اقيانوس اطلس جانسپردند, ويا همراه بدنه عظيم كشتي كه در حين فرو رفتن در آب به دو تكه شد, به قعر اقيانوس رفتند, عواملي كه در غرق كشتي موثر بودند 1- اشتباه كاپيتان كشتي اين سفر دريايي, سفر بازنشستگي كاپيتان اي, جي, اسميت بود, او مي خواست به هر ترتيبي كه شده در اين مسافرت ركوردي از خود بجاي بگذارد, او سالها قبل از اين حادثه گفته بود: من نمي توانم تصور كنم كه يك كشتي بخار جديد غرق شود, كشتي هاي جديد اين خطرات را پشت سر گذاشته اند, كاپيتان اسميت پنج اخطار مشاهده كوه يخ از خدمه خود و ديگر كشتي ها را ناديده گرفت, اگر او فرمان به آهسته تر شدن حركت كشتي مي داد, شايد اين حادثه رخ نمي داد, 2- اشتباه سازندگان كشتي نزديك به سه ميليون ميخ پرچ در اتصال قطعات تايتانيك به يكديگر بكار رفته بود, برخي از اين ميخ پرچها از باقيمانده بدنه كشتي بازيابي شده و مورد بررسي قرار گرفته اند, يافته ها نشان مي دهند كه آنها از آهن زير حد استاندارد ساخته شده بودند, وقتي كشتي با كوه يخ برخورد كرد, نيروي برخورد باعث شد سرك ميخهاي پرچ بشكند و قسمتهاي كشتي از هم جدا شوند, اگر از آهن با كيفيت بالا استفاده شده بود, ممكن مي نمود كه قسمتها از هم جدا نشده و كشتي غرق نشود, 3- اشتباه بروس آيسمي مدير اجرايي شركت كشتيراني بروس آيسمي در كشتي حاضر بود, رقابت بين كشتي هاي اقيانوس پيما شديد بود و شركت ستاره سفيد مي خواست نشان دهد كه آنها قادر به عبور شش روزه از پهنه اقيانوس هستند, براي برآورده ساختن اين مقصود, بروس آيسمي به كاپيتان اسميت فشار وارد آورد كه تايتانيك را با حداكثر سرعت به حركت وادارد, 4- اشتباه آقاي توماس اندروز سرپرست طراحان تايتانيك اين باور كه تايتانيك غرق نشدني است, تا حدودي مرهون اين حقيقت بود كه تايتانيك از شانزده قسمت ضد آب تشكيل شده بود, ليكن ارتفاع ديواره اين بخشها بحد كافي در نظر گرفته نشده بود, شركت ستاره سفيد نمي خواست ارتفاع ديواره ها زياد باشد زيرا اين امر فضاي اختصاص يافته به قسمت درجه يك را كاهش مي داد, اگر ارتفاع اين ديواره ها بحد كافي بود, فضاي بيشتري در اين قسمتها بوجود مي آمد و هواي موجود در آنها مانع غرق كشتي مي شد, 5- اشتباه ناخدا يكم مورداك ناخدا يكم مورداك به محض مشاهده كوه يخ دستور داد براي كاستن از سرعت كشتي موتورها معكوس شوند و جهت فرار از برخورد كشتي به سمت چپ بچرخد, در نتيجه سمت راست بدنه با كوه يخ برخورد كرد و شكافي عظيم در بدنه كشتي ايجاد شد, اگر مورداك دستور مي داد ضمن كاستن از سرعت, كشتي بطور مستقيم به راه خود ادامه دهد و با دماغه, كه بسيار محكمتر از بدنه است, به كوه يخ برخورد كنند, احتمالا فقط 2 يا 3 قسمت جلويي در هم فرو مي رفت و كشتي غرق نمي شد, 6- و بالاخره اشتباه تمامي دانشمندان علوم! فولاد در دماي عادي نرم است و در اثر برخورد خم مي شود, در حاليكه در دماهاي زير انجماد آب, فولاد مانند چدن شكننده مي شود و در اثر برخورد مي شكند, اين پديده به شكست ترد[5] معروف بوده و در زمان واقعه تايتانيك براي دانشمندان ناشناخته بود در پايان,,,, بدنه تايتانيك در سال 1985 توسط رابرت بالارد, به كمك سونار در اعماق اقيانوس اطلس كشف شد, در اين اكتشاف از يك زيردريايي كوچك كه قادر به نفوذ در عمق درياها بود استفاده شد,, :: 23:37 :: نويسنده : مهرانم دو شنبه 26 تير 1386برچسب:, :: 16:58 :: نويسنده : مهرانم
سلام بچها رومم تازه افتتاح شده خلوته ترو خدا ی سربهم بزنین.خوشحالمون کنین.منتظرتونیم فدای همتون.یاعلی.یاحق.بای
دو شنبه 18 ارديبهشت 1386برچسب:, :: 21:17 :: نويسنده : مهرانم
ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻨﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺴﺮ25ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵ ﺩﺭ ﻗﻄﺎﺭ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ.ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ،ﻗﻄﺎﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩ.ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺷﺮﻭﻉ ﺣﺮﮐﺖ ﻗﻄﺎﺭ ﭘﺴﺮ25ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺷﻮﺭ ﻭ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺷﺪ.ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺮﮐﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﻟﻤﺲ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ،ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ ﺩﺭﺧﺖ ﻫﺎ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﭘﺴﺮﺵ ﺭﺍ ﺗﺤﺴﯿﻦ ﮐﺮﺩ. ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﭘﺪﺭ ﻭ ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺴﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﮐﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﯾﮏ ﮐﻮﺩﮎ5ﺳﺎﻟﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ،ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ.ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺎ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ: ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ،ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ،ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﻭ ﺍﺑﺮﻫﺎ ﺑﺎ ﻗﻄﺎﺭ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻥ ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻟﺴﻮﺯﯼ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ.ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ. ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺖ ﭘﺴﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﭼﮑﯿﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ.ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﺑﺎﺭﺩ.ﺁﺏ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﭼﮑﯿﺪ. ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﻃﺎﻗﺖ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:ﭼﺮﺍ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺪﺍﻭﺍﯼ ﭘﺴﺮﺗﺎﻥ ﺑﻪ ﭘﺰﺷﮏ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﮔﻔﺖ:ﻣﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻻﻥ ﺍﺯ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﯾﻢ.ﺍﻣﺮﻭﺯ ﭘﺴﺮﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﺒﯿﻨﺪ... چهار شنبه 6 ارديبهشت 1386برچسب:, :: 15:20 :: نويسنده : مهرانم
عشق واقعیزن و شوهر جوانی سوار برموتورسیکلت در دل شب میراندند. آنها از صمیم قلب یکدیگر را دوست داشتند. زن جوان: “یواشتر برو من میترسم” مرد جوان: نه، اینجوری خیلی بهتره! زن جوان: “خواهش میکنم، من خیلی میترسم.” مردجوان: “خوب، اما اول باید بگی دوستم داری!” زن جوان: “دوستت دارم، حالا میشه یواشتر برونی؟” مرد جوان: “مرا محکم بگیر” زن جوان: “خوب، حالا میشه یواشتر؟” مرد جوان: “باشه، به شرط این که کلاه کاسکت مرا برداری و روی سرت بذاری، آخه نمیتونم راحت برونم، اذیتم میکنه.”
روز بعد روزنامهها نوشتند برخورد یک موتورسیکلت با ساختمانی حادثه آفرید. در این سانحه که بدلیل بریدن ترمز موتور سیکلت رخ داد، یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری در گذشت. مرد از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود پس بدون این که زن را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت خود را بر سر او گذاشت و خواست برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند و این است عشق واقعی! موضوعات آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|